302
حکایت ما شده حکایت اون یارو اصفهونیه که به بچه ش گفت: «اگه خوب درساتو بخونی، می برمت پارک، بستنی خوردن بچه ها رو تماشا کنی.»
با خودمون می گیم امشب ولنتاینه، بریم بیرون یه گشتی بزنیم، لاو ترکوندن دیگران رو ببینیم.
اَه!
با خودمون می گیم امشب ولنتاینه، بریم بیرون یه گشتی بزنیم، لاو ترکوندن دیگران رو ببینیم.
اَه!
3 غر:
آقا جون تو که مطلب داشتی...بعد از 299،300 رو هم مینوشتی خب!والله
فکر کنم می خواستی این کامنت رو واسه پست 301 بذاری!
هاها×آره. اما اشکال نداره،روی سخن من با تمام شما جوانهاست
ارسال یک نظر